فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

 

دوستانی هستنند که گاهی اوقات از دید طنز به این جامعه نگاه می کنند . الحق هم که خوب بیان می کنند .

با اجازه از دوست وبلاگ نویسم  <زندگی من>  این شعر رو این جا گذاشتم  تا دوستان خوب من هم بخوانند

 

جامعه ی بی طبقه

یه نفر بالای برجش لَم داده توی جکوزی،

یه نفر آرزو داره که حموم بره یه روزی!

یه نفر برای گربه اش می خره ژامبون اعلا،

یکی واسه لقمه یی نون میره از دیوارا بالا!

یه نفر جرینگی میده خون بها رو تو تصادف،

یکی دیگه واسه صنّار توی حبس می پوسه مُف مُف...

 

یکی آخرای هفته میره ساحل قناری،

یکی جون می کنه اما باز می مونه تو نداری!

یه جای شهر برای شام صدتا کبک پَر کنده میشن،

یه جای دیگه سر شام سفره ها شرمنده میشن!

فاصله خیلی زیاده از سر برج تا زیر پل،

آخه تا کی باید این درد، این عذاب بشه تحمل؟                             یغما گلرویی

 

 

جامعه ی بی طبقه، برج هزار طبقه ندارد.

 

در تمامت بیداری ی خویش

هر نماد و نمود را /با احساس عمیق درد / دریافتم.

 

عشق آمد و دردم از جان گریخت

خود در آن دم که به خواب می رفتم.

آغاز از پایان آغاز شد.

 

تقدریر من است این همه . یا سرنوشت توست

یا لعنتی یست جاودانه ؟ / که این فرو کش درد /خود انگیزه ی دردی دیگر بود..........

که هنگامی به آزادی عشق اعتراف می کردی

که جنازه ی محبوسی را

از زندان می بردند

 

 

-----------------------------------------------------------

روزی ما دوباره کبوترهای مان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی

دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود بوسه است

و هر انسانی

برای هر انسانی

برادری ست .

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل .....افسانه ای ست

وقلب برای زندگی بس است.

روزی که معنای هر سخن

دوست داشتن است.

تا تو بخاطر آخرین حرف

دنبال سخن نگردی

 

این دو سروده زیبای احمد شاملو رو همیشه با خودم تکرار میکنم

زیبا گفته (روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است)

 

 

 

میزان موفقیت هر کس به این بستگی دارد که او تا چه اندازه می تواند 

 تمام نیروهایش را در مسیری یگانه به کار بگیرد

 

اوریسون سووت ماردن