قانون در ابتدا
فرد را مشکوک و متهم می خواند
و
بعد از اثبات جرم
مجرم
...
وقتی چشمت دید و دلت لرزید
متهم می شوی
و وقتی عاشق شدی
مجرم
...
در بیشتر موارد
قانون
مجرم را زندانی می کند
...
مجرم عشق
زندانی دل است
...
شاید تنها تفاوت
بین قانون رسمی
و
قانون عشق
این باشد که
مجرم عشق بر خلاف مجرم قانونی
هرگز قصد فرار از دل را ندارد
براستی چنین است.
عاشقی فن غریبی است که در پایانش
رقص با دار و طناب است مواظب باشید.
گر تو را در سینه قلب عاشقیست
بر ملامتها نبایستی گریست
هر کسی آید به دل چنگی زند
شیشه ی صبر مرا سنگی زند
از ملامتها دلم آتش گرفت
صبر و آرام از دل من بر گرفت
جرم من یک قلب عاشق داسشتن
عشق جانسوز شقایق داشتن
هر که عاشق شد دگر دیوانه شد
گرد شمع عاشقی پروانه شد
گر نسوزد بال پروازش به عشق
امتحان کی داده او در راه عشق؟
ادعای عاشقی سخت است سخت
گر نهادی پای در این کار صعب
واهمه از تعن و لعن و از ملامتها مکن
راز خود را بر کسی جز قلب خود افشا مکن
در حضور حضرت عشقت چنان راسخ بایست
تا بداند هیچ دردی جز نبودش درد نیست
نوشته پرباری بود. قالب وبلاگت هم خیلی نازه!
طعن و لعن.... ببخشین!
کپی پیست کردن این چیزارو هم داره!