فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

دلتنگ دوست

 

این روزها اینقدر خسته و دلتنگ شدمآشیانه من

که

دلم میخواست الان توی یه همچین خانه ای بودم

آرام

شاد

گرم

پر از

مهر و صفا

 

حالا چه جوری با این همه کار مگه میشه !!!!!!!!!!!!!!

 

خب رویاش بد نبود . یه کمی خستگی از روحم بیرون رفت

میدونی کجا رفت

توی اون کلبه قشنگ  کنار دوست ....

نظرات 5 + ارسال نظر
نارسیس سه‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ http://mynest.blogsky.com

سلام دوست من
قشنگ نوشتی
ادم گاهی با رویا هم می تونه به آرزوهاش برسه!
به منم وقت کردی سر بزن
خوشحال می شم
و منتظرتم
شاد باشی

مهتاب چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ق.ظ

http://www.sharemation.com/sy83/FLO2006922.jpg

تقدیم به می گل نازنینم که محبت مادرانه اش را بدون هیچ توقعی نثار همه کرده .
ایکاش می تونستم کمی از بار خستگیتون کم کنم ....
شاد و سلامت باشی.

رهگذر چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ

می گل عزیز
ممنون که مرا قابل محبتتان میدانید.
در پاسخ به پرسشتان عرض می کنم :
۳۰ ساله ام و مذکر.
سوالی هم من دارم ،اینکه آن روحیه خشنی که راحت حکم اعدام صادر می کند چگونه و بر چه اساسی یافته ای؟ مهربانی را چطور؟ و چرا معمایم؟!

یه دوست چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:50 ب.ظ

سلام می گل عزیز . وقتی می بینم شما هم مثل همه ما آدما خسته از مشکلات روزگار هستین من چه جوری به خودم جسارت دادم و شما رو با مشکلات خودم درگیر کردم شرمنده می شم .و شرمندگیم وقتی بیشتر می شه که می دیدم چه جوری برام وقت گذاشتین و خالصانه در حقم لطف کردین . بتونم جبران کنم .ولی این کلبه خوشکلت یکی از آرزوهای دست نیافتنی من هم هست .

مهتاب پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ق.ظ

http://www.sharemation.com/sy83/FL084uuuuuuuuuuuuu.jpg

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد