فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

مرد می گرید...

 

 

چه خواهد شد اگر مرد بگرید؟

چه فاجعه ای است اگر صدای هق هق مرد در عالم  سکوت بپیچد؟

ساده تر بگویم...

چرا  مرد می گرید؟

چه کسی او را می گریاند؟

حقارت ...؟ نه!

گرسنگی ...؟ نه!

فقر ...؟ نه!

مرد به اینان نالان است ، اما هیچ گاه مردانگی خود را با گلایه از درد تن به باد فنا نمی سپارد!

من می دانم مرد به چه می گرید!

می ترسم اگر بگویم مرا هم بگریانند ...

اما ترس برای چه؟

خدا را دارم.... آری او بر درد من آگاه است.

او ظالم و مظلوم را بی هیچ ظلمی سزا می دهد .

آری ! مرد از مترسک می گرید ...

همانی که درون را پوچ نهاده و با پوچی تهدید به مرگ می کند.

مترسک اگر خالی نبود که نمی ترساند!

مرد از این می گرید که صدایش در گلو حبس گشته.

او از این می ترسد که پوچی سران او را به خاموشی و خیانت نشانده !

مرد گمان می کند اگر از مرگ بترسد و صدا در گلو خفه کند خیانت کرده!

آری او درست گمان می کند ...

اما در جامعه ی خیانتگران خیانت او نه تنها خیانت نیست ...

بلکه متانت ، تواضع و حرف شنویست...

مثال این است که چون خاموش است و سخن نمی گوید درونی آرام دارد .

وای از این درون آرام که آتش زیر خاکستر است ...

که اگر شعله ور شد مترسک خاموشش می کند .

مترسک مثال ظرف تهی هیاهوی بسیار دارد .

خود می گوید و خود می خندد ...

اما خنده ی او نشان گریه ی من و توست .

مبادا من و تو هم با او بخندیم.

نظرات 2 + ارسال نظر
پیمان شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:50 ب.ظ http://aftabgardan.iranblog.com/

با سلام
چنانچه مایل به تبادل لینک با من هستید ابتدا وبلاگ مرا با نام شعر امروز در وبلاگ خود لینک کنید بعد در وبلاگم به من اطلاع دهید تا بلافاصله شما را لینک کنم.
با تشکر

غریبه دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:43 ق.ظ

سلام
مرد میگرید.
زن میگرید.
هر دو از نا مهربانی میگریند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد