166422.jpg
ما امروزه خانه هاى بزرگتر اما خانواده هاى کوچک تر داریم. راحتى بیشتر اما زمان کمتر، مدارک تحصیلى بالاتر اما درک عمومى پایین تر، آگاهى بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر،خیلى کم مى خندیم، خیلى تند رانندگى مى کنیم، خیلى زود عصبانى مى شویم، تا دیروقت بیدار مى مانیم، خیلى خسته از خواب برمى خیزیم، خیلى کم مطالعه مى کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه مى کنیم و خیلى به ندرت دعا مى کنیم، چندین برابر مایملک داریم اما ارزش هایمان کمتر شده است. خیلى زیاد صحبت مى کنیم، به اندازه کافى دوست نمى داریم و خیلى زیاد دروغ مى گوییم. زندگى ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگى کردن را، تنها به زندگى سال هاى عمر را افزوده ایم و نه زندگى را به سال هاى عمرمان، ما ساختمان هاى بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه هاى پهن تر اما دیدگاه هاى باریک تر. بیشتر خرج مى کنیم اما کمتر داریم. بیشتر مى خریم اما کمتر لذت مى بریم ما تا کره ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم براى ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوى خیابان به آن سو برویم. فضاى بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضاى درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را، بیشتر مى نویسیم اما کمتر یاد مى گیریم، بیشتر برنامه ریزى مى کنیم اما کمتر به انجام مى رسانیم، عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را، درآمدهاى بالاترى داریم اما اصول اخلاق پایین تر. کامپیوترهاى بیشترى مى سازیم تا اطلاعات بیشترى نگهدارى کنیم و رونوشت هاى بیشترى تولید مى کنیم اما ارتباطات کمترى داریم ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمترى داریم، اکنون زمان غذاهاى آماده اما دیرهضم است مردان بلندقامت، اما فکرهاى کوتاه. سودهاى کلان اما روابط سطحى، فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذاهاى بیشتر اما تغذیه ناسالم تر، درآمدهاى بیشتر اما طلاق بیشتر، منازل رویایى اما خانواده هاى از هم پاشیده. بدین دلیل است که پیشنهاد مى کنیم از امروز شما هیچ چیز را براى موقعیت هاى خاص نگذارید، زیرا هر روز زندگى یک موقعیت خاص است. بیایید زندگى را طور دیگر و به صورت نو نگاه کنیم. بیایید قدر لحظات خوب را بدانیم و به خدا اعتقاد داشته باشیم او همه چیز را خواهد داد. بیایید با هم به نیمه پر لیوان نگاه کنیم. گناه و اشتباه دیگران را ببخشید تا خداوند گناه و اشتباه شما را ببخشد. شما انتخاب مى کنید که افراد چطور حالت روحى شما را تحت تاثیر قرار دهند، شما انتخاب مى کنید که در حالت روحى خوب یا بد باشید. این انتخاب شما است که چطور زندگى کنید و شما هر روز این انتخاب را دارید که از زندگى خود لذت ببرید و یا از آن متنفر باشید. طرز فکر تنها چیزى است که واقعاً مال شما است و هیچکس نمى تواند آن را کنترل کرده و از شما بگیرد تنها یک روز دیگر باقى مانده بود، باید با این یک روز زندگى مى کرد، با یک روز چه کار مى توانست انجام دهد (خداوند مى فرماید: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویى که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را درنمى یابد، هزار سال هم به کارش نمى آید) و او رفت که زندگى کند اما مات و مبهوت به زندگى نگاه کرد، که در گوى دستانش مى درخشید، اما مى ترسید حرکت کند، مى ترسید راه برود، مى ترسید زندگى از لابه لاى انگشتانش بریزد. قدرى ایستاد آن وقت شروع به دویدن کرد. زندگى را به سر و رویش پاشید زندگى را بویید و او را بوسید و چنان به وجد آمد که دید مى تواند تا آخر دنیا بدود. مى تواند بال بزند و پرواز کند و مى تواند... او در آن یک روز آسمان خراشى بنا نکرد، زمینى را مالک نشد، مقامى را به دست نیاورد اما و اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید، روى چمن خوابید، کفش دوزکى را تماشا کرد،سرش را بالا گرفت و از خداوند طلب بخشش کرد. بال زدن پروانه ها را نگاه کرد و ابرها را دید و به آنها که او را نمى شناختند سلام کرد، و براى آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد. او در همان یک روز آشتى کرد و خندید و سبک شد و لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد. او در همان یک روز زندگى کرد، اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند امروز او درگذشت کسى که هزار سال زیسته بود. بیایید به دیگران هم فکر کنیم و بیایید تا دیر نشده است همدیگر را یارى نماییم. دیگران را هم دریابیم و باز با دیگران زندگى کنیم.