بی نشان

 

اینجا دیگر برای بودنمان نشانی نیست

خطی ات که به پایانش رسیده ایم

شاید هرگز نپیمودیمش

وقتی در خلوت گنگ سایه هایش پنهان می شدیم

من می ترسیدم از پایان

از رسیدن به چه

از رفتن تو

و تو همیشه می دویدی برای رسیدن به آغازی دیگر

چه زود رسیدی بی من

چه دیر رسیدم بی تو

خطی است که به پایانش رسیده ایم

راهبر تو بودی

آسان از یاد مبر که من آغاز را نمی دانم

و شتابان بی من نرو

دوست خوبم دوستت دارم