دوباره به آفتاب سلام می کنم
سلام می کنم به باد،
به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی،
که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند!
سلام می کنم به چراغ،
به «چرا» های کودکی،
به چالهای مهربان ِ گونه ی تو!
سلام می کنم به پائیز ِ پسین ِ پروانه،
به مسیر ِ مدرسه،
به بالش ِ نمنک،
به نامه های نرسیده!
سلام می کنم به تصویر ِ زنی نِی زن،
به نِی زنی تنها،
به آفتاب و آرزوی آمدنت!
سلام می کنم به کوچه، به کلمه،
به چلچله های بی چهچه،
به همین سر به هوایی ِ ساده!
سلام می کنم به بی صبری،
به بغض، به باران،
به بیم ِ باز نیامدن ِ نگاه ِ تو...
باورکن من به یک پاسخ کوتاه، به یک سلام ِ سر سری راضیم! آخر چرا سکوت می کنی؟ ●
|
وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع/شرکت درجایزه800دلاری
سلام
نوشتهی جالبیه
من به سوالی که جوابش سکوته و به بغض و باران سلام میکنم ولی نمیدانم چرا باید به یک سلام سرسری راضی بود.چرا؟ یعنی انسانها اینقدر نیازمندن؟
سکوت زیباست، سکوت حرفه، سکوت فریاد، سکوت هزاران راز نهفته داره. و در آخر سکوت از خیلی از حرفها زیبا تره.
سلام
خیلی ممنونم از اینکه به فکر من هستین و آرزو دارم که هرچه زودتر بهتر بشین.
می گل عزیز سلام
خبری ازت ندارم .
دل نگرانم .اگه می شه یه خبری از خودت بهم بده
منتظرم
خدا نگهدار
سلام
خبری ازتون ندارم.امیدوارم که بهتر شده باشین.
سلام
امیدوارم حالتون خوب شده باشه
مثل اون گلای بالای آینه
می دونید چرا نسل امروز مشکل داره؟
چون پدر و مادرای هم نسل شما اونا رو نمی فهمن. هرگز مادرم به خواسته های من توجهی نکرد. هر چه به او گفتم بی اعتنایی کرد. من هم در آینده به او توجهی نخواهم کرد. اون من را نفهمید. او که مادر بود نفهمید حالا نباید از من که فرزند هستم انتظار فهمیدن در آینده را داشته باشد.
روزی از خانه خواهم رفت و داغ دیدنم را بر دلشان خواهم گذاشت.
موفق باشید.
سلام
ممنون از احوال پرسی شما .......
برای من کامنت اشتباهی فرستاده بودید ...... احتمالا برای کسی دیگری نوشته بودید به ادرس من امد .....
سلام...