اگر رنج تازیانه ی کبود فقر را بر گونه ی کودکی یتیم دیدیم و نگریستیم ،
باید از عشق پوزش بخواهیم .
اگر ترنم رویش بنفشه را در شب باکره ی فروردین نشنیدیم ،
اگر صدای بوسه ی شبنم را بر گلبرگهای گل سرخ نشنیدیم ،
اگر نگاه عاشق چشم نجیبی ، دلمان را نلرزاند ،
اگر خلوت دست تنهائی ، ما را فریاد زد و ما ، خاموش ماندیم ،
اگر شوق دیدن رنگین کمان ، هوای دلمان را رنگی نکرد ،
باید از عشق پوزش بخواهیم .
اگرپرواز لطیف پروانه ، جوانه ی شوق رهایی را در دلمان سبز نکرد ،
اگر زلال شفاف اشکی ، هوای دلمان را ابری نکرد ،
اگر هیچ نگاهی دل ما را به معراج نبرد ،
اگر در هیچ سرایی را به سر نکوبیدیم ،
اگر بیکران نیلگون هستی ، یاد حضرت دوست را در دلمان زنده نکرد ،
باید ازعشق پوزش بخواهیم .
اگر ترنم عشق ،
اگر طعم عشق،
اگر تپش عشق ،
اگر عطر عشق را
نفهمیدیم و نچشیدیم وبی اعتنا گذشتیم ،
باید با تمامی حضور خویش از عشق پوزش بخواهیم .
(برگرفته از کتاب فرهنگ پیام . شاعر : محمود نامنی.)