فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

فریاد خاموش

روزهای زندگی ..همچون مشق های خط خورده دوران کودکی ماست

جواب یه کامنت

 

سلام

به دوستی که من را قابل دونسته و منو دوست خودش دانسته

 

عزیزم من در خدمتت هستم میتونی در قسمت کامنت با من حرف بزنی قول میدم بتونم شنونده خوبی برای تو باشم

 

به امید شادی فراوان برای تو

نظرات 3 + ارسال نظر
defectorsat چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:52 ب.ظ http://defectorsat.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی دارید امیدوارم موفق و پاینده باشید .
منتظر حضور سبزتان هستم .

network magazin

http://www.defectorsat.blogsky.com

امیر شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.sahel2007.blogsky.com

سلام
خوبی ؟...
امیدوارم حالت خوب باشه
شاد باشی
فعلا

یه دوست سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام می گل جان . از اینکه منو دوست خودتون دونستی ممنون .
می کل جان نمی دونم چند سال داری شاید از من کوچیکتر هم باشی اما خوب فکر می کنم بتونم باهات درددل کنم .
جریان از این قراره که من چند سال قبل توی اینترنت با یه پسر آشنا شدم که مشکلی داشت که لاینحله یعنی یه مشکل جسمی داشت ما دوستیمون ادامه پیداکرد چون من ذاتا کسی هستم که برای افراد مشکل دار احترام بیشتری قائلم و فکر می کنم اونا بیشتر به یه دوستی پاک و محبت بیشتر احتیاج دارن . توی این مدت احساس کردم که اون به من علاقه پیدا کرده اما هیچ وقت حرفی نزد . تا اینکه منم احساس کردم بهش علاقه دارم و نمی تونستم دوریشو تحمل کنم (البته اینو هم بگم اون به قول خودش هزار کیلومتر از من دوره و هم دیگرو هنوز ندیدیم ) حالا بعد از این همه سال نزدیک به 6 سال من حماقت کردم و بهش گفتم که چقدر دوسش دارم . خوب اونم اعترافات خودشو کرد و گفت که اونم توی این مدت همش به فکر من بوده . اما این وسط یه اشکال بزرگ وجود داره و اون اینه که هم من و هم اون می دونیم که به خاطر مشکل اون هیچ وقت نمی تونیم به هم برسیم . می دونم که اشتباه از منه و من نباید حرف دلمو بهش می زدم که حالا اینجوری بشه البته اون خیلی منطقی تر از منه و داره سعی می کنه منو متقاعد کنه که قضیه رو تموم کنیم و منم تمام سعیمو می کنم که همین کار رو بکنم . اما می گل جان از فکر اینکه اونو توی چه مخمصه ای انداختم عذاب وجدان دارم و از طرف دیگه هم خیلی دوسش دارم .
اون یکی از کسایی هست که به شما کامنت می ده و جزو لینک هاتون هم هست . و من از طریق اون با شما آشنا شدم . حالا هم نمی دونم واقعا اینا رو برا چی برای شما نوشتم و شما چه کمکی ازتون بر می آد ؟ شاید فقط اینا رو نوشتم که چیزایی که 6-5 سال توی دلم بود رو برا یکی بگم . شاید یه روزی اسمشو هم بهتون گفتم که اگه بتونین باهاش صحبت کنین و کمکش کنین .
به حر حال ازت ممنون که اینا رو خوندی . نمی دونم جوابی هم داشته باشه که بدی یا نه اما اگه دوست داشتی جواب بدی به آدرس ایمیلم roya1100_zaree@yahoo.com بفرست . نمی خوام بدونه که باهاتون درد دل کردم هر چند گفته برو با یکی حرفاتو بزن .
بازم ممنون
موفق باشی
خدا نگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد